شهیدی که به جهنم رفت!!!
در روایات اسلامی در رابطه با موضوع نیکی کردن این طور آمده است: «لِکُلِّ بِرٍّ بِرٍّ» یعنی برای هر نیکی در عالم، نیکی برتری وجود دارد؛ جهاد و شهادت فی سبیلالله مافوق تمام نیکیهاست و آن قدر باب مهمی است که خداوند فرمود: «فَتَحَلّی لِخاصَّةِ أولیائه» به این معنا که خداوند باب شهادت را فقط برای بندگان خاص خودش باز کرده است.
شهادت اوج بندگی انسان است و تمام حضرات معصومین (ع) و حتی وجود مقدس صاحبالزمان (ع) به وسیله شهادت به محضر خدا رسیدند؛ و زمانی که قسّیسّین حضرت حق، محضر امام زمان (ع) را درک میکنند در رکاب ایشان به شهادت میرسند.
در روایت شریفی به نقل از پیامبر اسلام (ص) آمده است که روزی حضرت موسیبنعمران (ع) به خداوند عرضه داشت: خدایا حال دوستِ من که شهید شده، در عالم برزخ چگونه است؟ خداوند به حضرت موسی (ع) گفت: او در جهنم است؛ حضرت موسی (ع) با تعجب به خدا عرضه داشت خدایا مگر وعده نکردهای که شهید با اولین قطره خونش به بهشت میرود و همه گناهانش آمرزیده میشود، خدا به حضرت موسی (ع) گفت: بله اما دوست تو اصرار به آزردن پدر و مادرش داشت و من عمل کسی را که بر پدر و مادرش ستم کند قبول نمیکنم، حتی با شهادت؛ بنابراین کسانی اسمشان در طومار شهداء نوشته میشود که عاق والدین نباشد.
روایتی از امام زینالعابدین (ع) درکتاب رساله حقوق نقل شده است که ایشان فرمودند: «وَ اَمّا حَقُّ اَبیکَ فَتَعْلَمَ اَنَّهُ اَصْلُکَ وَ اَنَّکَ فَرْعُهُ وَ اَنَّکَ لَوْلاهُ لَمْ تَکُنْ، فَمَهْما رَاَیْتَ فی نَفْسِکَ مِمّا تُعْجِبُکَ فاعلمان اَباکَ اَصْلُ النِّعْمَهِ عَلَیْکَ فیهِ وَ احْمَدِ اللّهَ وَ اشْکُرْهُ عَلی قَدْرِ ذلِکَ» « و امّا حقّ پدرت را باید بدانی که او اصل و ریشه توست و تو شاخه او هستی، و بدانی که اگر او نبود تو نبودی، پس هر زمانی در خود چیزی دیدی که خوشت آمد بدان که از پدرت داری، زیرا اصل و اساس نعمت و خوشی تو، پدرت است، و خدا را سپاس بگزار و به همان اندازه شکر کن».
در قرآن کریم این طور آمده است که هر خوبی که به انسان میرسد از ناحیه خداوند متعال است اما هر عمل زشتی که به انسان میرسد نتیجه اعمال خودش است و اصل تمام خصلتهای نیک در انسان از پدرش و به واسطه اوست بنابراین بر خدا و پدرت شکرگزاری کن و هیچ قوه و نیرویی جز از ناحیه خداوند نیست.
در روایت شریفی به نقل از پیامبر اسلام (ص) آمده است که روزی حضرت موسیبنعمران (ع) به خداوند عرضه داشت: خدایا حال دوستِ من که شهید شده، در عالم برزخ چگونه است؟ خداوند به حضرت موسی (ع) گفت: او در جهنم است؛ حضرت موسی (ع) با تعجب به خدا عرضه داشت خدایا مگر وعده نکردهای که شهید با اولین قطره خونش به بهشت میرود و همه گناهانش آمرزیده میشود، خدا به حضرت موسی (ع) گفت: بله اما دوست تو اصرار به آزردن پدر و مادرش داشت و من عمل کسی را که بر پدر و مادرش ستم کند قبول نمیکنم، حتی با شهادت
به سبب اذیت کردن پدر و مادر، آن نعمتی که از ناحیه خداوند به پدر تفویض شده است تبدیل به نقمت میشود و اگر کسی خونش ریخته شود، به هدر رفته و جهنمی است، بنابراین اگر نعمت با لطف کردن به «ربّ صغیر» یعنی پدر و مادر توأم و همراه شد آن موقع معنی نعمت را به خود میگیرد.
روایتی از پیامبر اکرم (ص) در کتابهای اصول کافی و بحارالانوار ج 74 نقل شده است که به انسانها یادآوری میکنند و میفرمایند: عقوق دارای مراتبی است و فوق تمام عقوق این است که انسان باعث شود که پدر و مادرش به وسیله او بمیرند؛ بنابراین انسان با خواندن هزار رکعت نماز مستحبی به جایی نمیرسد، اما راه توبه در صورتی که توبه حقیقی باشد باز است .
* یکی از راههای رسیدن به قرب الهی، اطاعت محض از فرامین الهی است
یکی دیگر از راههای رسیدن به قرب الهی، اطاعت محض از فرامین الهی است اما سؤالی در اینجا مطرح میشود که چرا اولیای الهی بر این باورند که مسائل الهی تعبدی است؟ در جواب این سؤال باید گفت که اموری که خداوند برای انسانها برنامهریزی کرده است فوق عقل بشری است و عقل بشری نمیتواند آنها را درک کند، بنابرین گوش دادن به اوامر پدر و مادر، انسان را به اوج میرساند.
انجام دادن دو عمل نیک، شهید سید احمد پلارک را به این مقام رفیع رساند، یکی از آنها این بود که روزی سید احمد پلارک با ماجرایی برخورد که نتیجه آن انجام دادن گناهی بزرگ بود اما از آن چشمپوشی کرد، در نتیجه او را به اوج رساند یعنی لحظهای، محکم و قوی به نفس اماره و شهوتش نه گفت و اوج گرفت.
دیگر اینکه سید احمد پلارک به مادرش گفته بود جبهه رفتن من باید با رضایت قلبی تو باشد بنابراین خداوند پردههایی را از جلوی چشمانش کنار زد و باعث شد تا حقایق را درک کند؛ امام خمینی (ره) فرمودند: بعضی از شهداء یک روزه ره صد ساله فهمیدند و رفتند.
اگر انسان عاق والدین شده باشد، میتواند تکبر را کنارگذاشته و به وسیله خضوع و خشوع دل پدر و مادرش را به دست آورد پیامبر اکرم (ص) در روایتی فرمودند: منظور از خضوع و خشوع این است که در مقابل آنها بیادب ننشینی و مؤدب باشی و صدایت را نسبت به صدای پدر و مادر بالاتر نبری.
روایتی از امام زینالعابدین (ع) درکتاب رساله حقوق نقل شده است که ایشان فرمودند: وامّا حقّ پدرت را باید بدانی که او اصل و ریشه توست و تو شاخه او هستی، و بدانی که اگر او نبود تو نبودی، پس هر زمانی در خود چیزی دیدی که خوشت آمد بدان که از پدرت داری، زیرا اصل و اساس نعمت و خوشی تو، پدرت است، و خدا را سپاس بگزار و به همان اندازه شکر کن
از مرحوم شیخ غلامالحسین اشرفی (ره) نقل شده است که روزی در زمان کودکی پای منبر شیخ فضلالله محلاتی (ره) نشسته بودم که فرمودند: کسی که میخواهد به اوج مقامات الهی برسد صدایش را از صدای پدر و مادرش پایینتر بیاورد و از آن زمان به بعد به این دستور عمل کردم در حالیکه پدر و مادرم به من میخندیدند که چرا صدایم را نازک میکنم.
بوسیدن دست و پای پدر و مادر کبر و غرور را پایین میآورد؛ آیتالله مکارم شیرازی نقل میکنند که هر وقت به شیراز میرفتم دست و پای پدر و مادرم را میبوسیدم و در ادامه گفتند هیهات اگر انسان فکر کند که تنهایی به جایی میرسد.
مرحوم ملامحسن فیض کاشانی نقل میکنند که اگر سجده به غیر از خدا واجب میشد، یقینا بر پدر و مادرم سجده میکردم؛ بنابراین اگر آن طوری که نباید با پدر و مادر برخورد کرد برخورد شود، فرزندانش بدتر از آن را با او برخورد میکنند و بهتر این است که قبل از اینکه پدر و مادر چیزی را از ما طلب کنند، آن کار را به رایشان انجام بدهیم.
کسانی که پدر و مادرشان را از دست داده و از دار دنیا رفتهاند و از طرفی عاق آنها نیز شدهاند، میتوانند برای انجام هر عمل مستحبی که قصد انجام آن را دارند، پدر و مادرشان را نیز در ثواب آن اعمال شریک کنند البته غیر از اعمال واجب و خوب است که هر جمعه قبل از طلوع آفتاب بر سر مزارشان بروند تا مشکلشان برطرف بشود و روزانه حداقل 110 مرتبه برای آنها استغفار کند، بنابراین هیچ موقع نباید پدر و مادر فراموش شوند و همان طور که پروردگار رب عظیم برای انسانها حیّ ابدی است، ربّ صغیر نیز باید برای انسانها حیّ ابدی باشند.
فرآوری: شکوری
گروه دین تبیان
* آیتالله روح الله قرهی در تهران و در خانوادهای متدین متولد و همزمان با گذراندن دوره متوسطه در سال 1355 تحصیلات حوزوی خود را آغاز كرد.
وی پس از گذراندن دوره مقدمات و تفسیر نزد آیتالله احمد ادیب، حجج اسلام سید نورالدین دزفولی و حاج میرزا علی اصغر هرندی در سال 1359 عازم قم شد و سطوح عالیه حوزوی را در قم گذراند.
قرهی سطوح عالیه فقه و اصول خود را نزد حضرات آیات گلپایگانی، مرعشی نجفی، تبریزی، بهجت، مكارم شیرازی و حسن زاده آملی و جوادی آملی گذراند و در نهایت از آیتالله مرعشی نجفی (ره) اجازهنامه اجتهاد كسب كرد.
وی در دوران هشت سال دفاع مقدس در كنار تحصیل دروس حوزوی بارها در میدان نبرد حق علیه باطل حضور پیدا كرد و در سال 1364 در منطقه عملیاتی فاو بر اثر گاز خردل اعصاب، شیمیایی شده و در سال 1365 نیز در منطقه عملیاتی شلمچه با اصابت تركش و تخلیه چشم راست و ساییدگی مهرههای ستون فقرات به خیل جانبازان جنگ تحمیلی پیوست.
این جانباز 70 درصد، پس از جنگ تحمیلی، تدریس مكاسب، كفایة، تجرید العقاید و نهایة الحكمة را در مدرسه علمیه فیضیه قم آغاز كرد اما به سبب آسیبهای ناشی از مواد شیمیایی و دستور پزشكان، از سال 1374 از شهر مقدس قم به سوی تهران هجرت كرد.
قرهی پس از دریافت مدرك دكترای فلسفه غرب از دانشگاه هامبورگ، در تهران به تدریس فلسفه، حقوق و معارف در دانشگاههای نیروی انتظامی، علامه طباطبایی (ره)، امام صادق (ع) و تهران مشغول شد.
وی از سال 1381 با تأسیس حوزه علمیه امام مهدی (عج) در شهرك حكیمیه تهران فعالیتهای دانشگاهی خود را متوقف كرده و به تربیت طلاب پرداخت و افزون بر تدریس اخلاق، تفسیر قرآن، ادبیات، منطق و كلام ،دوره روش تحقیق را نیز ویژه طلاب برگزار كرد و از سال تحصیلی 1388 تدریس خارج اصول را نیز آغاز كرد.
مؤسس حوزه علمیه امام مهدی (عج) تهران تاكنون كتابهای «گوهرهای فوق عرشی جلد 1» (شرح دعای ابوحمزه ثمالی)، «اكسیر رمضان»، «تفسیر قرآن كریم سوره حمد در چند مجلد»، «حج عارفان»، «اخلاق الهی و سیر و سلوك انسانی » ، «الحصول فی علم الاصول»، «زندگانی امام حسین از منظرهای مختلف»، «اصول فقه»، «شرح آداب الصلاة امام خمینی(ره)» و «شرح رساله ذكر و ذاكر علامه حسنزاده آملی» را تألیف كرده است.
نظرات شما عزیزان: